برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان عاشوراییان زنجان و آدرس b-zanjan.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
دیگر امکانات
آمار
وب سایت:
بازدید امروز : 410
بازدید دیروز : 778
بازدید هفته : 1188
بازدید ماه : 3726
بازدید کل : 1305638
تعداد مطالب : 888
تعداد نظرات : 177
تعداد آنلاین : 1
آمریکا در برابر نظام سوریه، خواستار تغییر رفتار واشنگتن
در برابر بشاراسد شد.
در روزهای گذشته، لحن مقامات آمریکایی و همچنین ادبیات رسانههای غربی در مورد سوریه دچار تغییرات اساسی شده است و دیگر سخنی از برکناری نظام حاکم بر سوریه به زبان رانده نمیشود. بیشک سرمقاله روزنامه «نیویورک تایمز» که روز یکشنبه 25 ژانویه (5 بهمن) نوشته شد، یکی از بارزترین دلایل بر این ادعا است که رسانههای غربی زبان تازهای را برای تحولات سوریه انتخاب کردهاند. «نیویورک تایمز» که دو سال پیش اصرار شدیدی داشت که «باید آمریکا به سوریه حمله کند» و سال 2011 خواستار دخالت این کشور برای سرنگونی حکومت «بشار اسد» شده بود، این بار در سرمقاله خود با انتخاب عنوان «واقعیت در سوریه تغییر کرده است»، نوشت: «تهدید بزرگتر اکنون «بشار اسد» نیست بلکه داعش است، به ویژه اگر بنا باشد درگیریها در خاک سوریه ادامه یابد و مبارزان خارجی بیشتری را به سمت خود جذب کند.» اما این تغییر رفتار آمریکا برخی از متحدین این کشور در خاورمیانه را که خواستار برکناری نظام حاکم در سوریه هستند،خشمگین کرده است. به گزارش خبرگزاری ایسنا، به نقل از روزنامه حریت، «رجب طیب اردوغان»، رئیس جمهور ترکیه یکی از این متحدین است که در این ارتباط تأکید کرد: «سیاست ما نسبت به سوریه شناخته شده و آشکار است. ما به تغییر این سیاست فکر نمیکنیم و هدف ما دولت دمشق است.» «اردوغان» در ادامه با توجه به اختلافات میان ترکیه و آمریکا نسبت به سوریه افزود: «من صریحاً به «باراک اوباما»، «رئیس جمهور آمریکا» و «جو بایدن»، معاون وی گفتهام که سه مسأله از جمله ایجاد مناطق امنیتی در داخل سوریه، اعلام منطقه پرواز ممنوع و آغاز عملیات آموزشی و تجهیز باید حل شود.» وی ضمن انتقاد از واشنگتن به خاطر آنکه دیگر دولت «بشار اسد»، سوریه را هدف قرار نمیدهد، گفت: «سیر منفی تحولات در سوریه به ویژه در اطراف حلب باعث به وجود آمدن «عراق دوم» میشود. «اردوغان» افزود: «امکان ندارد که ما این مسأله را بپذیریم. من از فشاری که بر دوش ترکیه است، مطلع هستم. ما باید از موضع خودمان دفاع کنیم.»
دوست و همکار قدیمی مهدی هاشمی در سازمان بهینهسازی مصرف سوخت میگوید او تنها کسی نبوده که مهدی هاشمی با وی برای لابی در غرب و تشدید تحریم ها علیه ایران تماس گرفته است.
نیکآهنگ کوثر همکار نشریات مختلف زنجیرهای، با نظر مهدی هاشمی مسئول راهاندازی سایت در سازمان بهینهسازی مصرف سوخت شد. او پس از خروج مهدی هاشمی از کشور با وی در ارتباط بود. وی درباره انتشار فایلهای صوتی خود با مهدی هاشمی میگوید: اتهام انتشار این نوارها به من، معتبر نیست، ولی بعد از اینکه اعضای خانواده هاشمی، صحت نوارها را زیر سؤال بردند، درست بودن و ادیت نشدنشان را تایید کردم. آقای خرازی اگر جویای واقعیت هستند و درباره صحت نوارها و مستندات نیز سؤالی دارند، میتوانند به طور علنی یا غیرعلنی از من بپرسند. میتوانند حتی بپرسند که آقای مهدی هاشمی در چه روزی با من تماس گرفتند و از من خواستند به سراغ مسئولان وزارت خزانهداری [آمریکا بروم]. وی میافزاید: داستان «نوار» مربوط به مکالمات ضبط شده بنده با مهدی هاشمی است که تا زمانی که از من درخواست شهادت نکردند، کسی هم از وجود نوارها اطلاعی نداشت. آقای مهدی هاشمی مدعی بودند که از وجود پروندهای علیه خود در کانادا بیاطلاع بودند و چیزی درباره شکایت هوشنگ بوذری خودشان نمیدانستند. یک مکالمه 3 دقیقه در تابستان 1389 ثابت میکرد که ایشان کاملاً آگاه بودند و همچنین، پاسخ شریک سابقشان عباس یزدانپناه یزدی به ادعاهای شاکی پرونده و مستنداتی که خواهرزاده مهدی هاشمی در اختیار خودنویس قرار داده بود نشان میداد که فرزند هاشمیرفسنجانی هم مطالب خودنویس را با دقت خوانده بود و هم جوابیه را از طریق شریک خود برای خودنویس ارسال کرد. فایلهای صوتی، تنها و تنها به درخواست وکلای مهدی هاشمی به طرفین و دادگاه تحویل داده شد. این فایلها به پرونده ارتباط پیدا میکردند. مطابق حکم تایید شده دادگاه در تابستان 1391، شاهد موظف به تحویل اسناد و فایلهای صوتی و یا نوشتاری و تصویری به دادگاه بود. این اسناد در 20 سپتامبر 2012، سه روز پیش از سفر مهدی هاشمی به تهران در اختیار وکلای او قرار گرفته و در روز 28 سپتامبر نیز وکیل کانادایی نام برده، با اعلام تلویحی اطلاع از محتوای نوارها از راستیآزمایی شاهد پرونده، خودداری کرد. نیکآهنگ کوثر یادآور شد: در گفتوگو با فرزند فائزه هاشمی، یک ماه پیش از مهلت تحویل فایلهای صوتی و مدارک، دقیقا تاکید کردم که اولاً، مطابق قانون، امکان از بین بردن مستندات را ندارم. ثانیا، با توجه به عواقب عمومی شدن این اسناد از سوی دادگاه عالی انتاریو در کانادا، ممکن است آسیبهای معنوی به افراد مختلف از جمله نواده هاشمیرفسنجانی، و خودم بهعنوان ثبتکننده گفتوگوها وارد شود و راه پیشنهادی من در آن زمان، دخالت فائزه هاشمی برای منصرف کردن برادرش و وکلا از گرفتن مستندات بود. فرزند فائزه هاشمی گفت که چنین درخواستی را از مادرش نخواهد کرد. از زمان تحویل این فایلهای صوتی، نسخههای اصلی را در جایی به شکل «آف لاین» دور از دسترس هستند تا از دسترسی افراد، حتی هکرها مصون بمانند. این فایلها تنها بخشی از مکالمات با مهدی هاشمی هستند که میتوانستند مورد استفاده دادگاه و وکلا قرار گیرند. وی ادامه میدهد: به هر تقدیر تایید میکنم من تنها کسی نبودهام که مهدی هاشمی برای اعمال تحریمهای بیشتر با او تماس گرفته است. به گفته یکی از اعضای اتاقهای فکر واشنگتن، که مهدی هاشمی با او نیز تماس گرفته بود، تلاش هاشمی برای ضربه زدن به دولت و احیانا رقبای پدرش و حتی رهبری بوده است. تلاش برای انتشار مطالبی که در پاییز 1388 برای افرادی مختلف فرستاده بود، جزو وظایف ایشان بوده است.
امروز باز هم شایعه ی عجیب دیگری در یکی از سایتهای خبری ایران منتشر شد مبنی بر اینکه گلشیفته فراهانی به قتل رسید! یکی از سایت های خبری امروز با اعلام این شایعه آورده است: «گلشیفته فراهانی به دلیل درگیری و خوردن تیر اسلحه به قتل رسیده است. قاتلان هنوز مشخص نشده اند و پلیس به دنبال ضاربان وی می باشد.بر اساس گزارش های منتشر شده پس از چند روز گلشیفته فراهانی در یک کلیسا تشییع جنازه شده است.وی با خروج از ایران به همکاری با سینمای فاسد غرب پرداخته و در داخل کشور مورد انتقادهای شدید اهالی فرهنگ و هنر قرار گرفته و موجبات سرشکستگی زنان و دختران محجوب ایران زمین را فراهم آورد.عاقبت گلشیفته فراهانی با پایانی تلخ، درس عبرتی شد برای تمامی کسانی که به عزت و آبروی زن ایرانی خیانت می کنند.»
شایان ذکر است در همین رابطه بهزاد فراهانی در واکنش به شایعه قتل دخترش، گلشیفته اظهار داشت: دروغ است چون همین دیشب با گلشیفته صحبت کردم، شاد و سرحال بود.
هشدارها درباره خط مشی وزارت خارجه در مقابل آمریکا و اروپا
از سوی دولت یازدهم جدی گرفته نشد. قدمزنی صمیمانه
مسئول دستگاه دیپلماسی کشور با همتای آمریکاییاش در
ژنو، موجی از اعتراضات و تذکرات را به دنبال داشت اما ظریف
با لحنی قابل تامل دلیل این پیادهروی را استفاده از هوای پاک
ژنو برای تغییر فضای تنشآلود مذاکرات عنوان کرد و سخنگوی
دولت نیز به جای عذرخواهی از این حرکت نابجا، به منتقدان
حمله کرد و تذکر و هشدارهای آنان را «خیلی سخیف» خواند! و نتیجه آن که نایب رئیس مجلس آلمان در دیدار با محمدرضا عارف به شکلی بیسابقه و گستاخانه در امور داخلی کشورمان دخالت کرد.
وقتی سفر ظریف به پاریس، همزمان با اهانت چندین و چند باره نشریه هتاک فرانسوی به پیامبر اعظم(ص) و حمایت دولتمردان فرانسه از این هتاکی با اعتراض دلسوزان و خیل عظیم مردم در تجمعات سراسر کشور و از جمله مقابل سفارت فرانسه روبرو شد و خواستار برخورد جدی با فرانسه و پوزش دولت از ملت شدند دولت این درخواستها را احساسی نامید! و ادعا کرد؛ حرف مردم نیست! پیشبینی نتیجه چنین روندی دشوار نبود و آنچه روز گذشته در دیدار نایب رئیس مجلس آلمان با یکی از عناصر اصلاحطلب اتفاق افتاد را باید سرآغاز این کژراهه دانست. اظهارات گستاخانه این مقام دست چندم آلمانی در دیدار روز گذشته خود با عارف تعجبآور و غیرمنتظره نیست، بلکه تأسف جدی از همراهی و حضور مقامات ارشد وزارت خارجه و سکوت خفتبار آنان در مقابل این مداخلات گستاخانه و بیشرمانه است. دستگاه دیپلماسی کشور باید در برابر مردم پاسخگو باشد که چطور یک مقام اروپایی در تهران برای همه چیز - از انتخابات آینده ایران گرفته تا ورزشگاههای کشورمان- تعیین تکلیف میکند! «کلودیا روت» نایبرئیس مجلس قانونگذاری آلمان در ابتدای این دیدار خود با محمدرضا عارف که با حضور سیدعلی خرم مشاور وزیر خارجه و اکرمی معاون اداره اول اروپا در این وزارتخانه و همچنین سفیر جمهوری فدرال آلمان در ایران برگزار شد، با بیان اینکه آمده است تا از تحلیلهای عارف در زمینه مسائل داخلی استفاده کند، ضمن دخالت آشکار در مسائل داخلی کشورمان گفت: من آمدهام تا یک سال مانده به انتخابات مجلس بدانم که در سفر بعدی خود شما از من در چه جایگاهی دعوت خواهید کرد! وی در ادامه با دخالت بیجا در امور داخلی کشورمان ضمن حمایت از فتنهگران سال 88 خواستار رفع حصر سران وطنفروش فتنه شده و مدعی شد در این صورت مردم ایران نیز خوشحال میشوند! نایبرئیس مجلس آلمان در ادامه این دیدار مجددا به بحث انتخابات مجلس آینده کشورمان وارد شده و با اشاره به جایگاه شورای نگهبان، گفت: من شنیدهام که در ایران همه میتوانند کاندیدا شوند ولی باید از فیلتر شورای نگهبان رد شوند و همینطور شنیدهام که برخی نتوانستهاند از این فیلتر عبور کنند.
جانشین فرمانده کل سپاه گفت: ما علاوه بر بازگشایی (جبهه) کرانه باختری،
به عنوان یک تلافی اختصاصی از این ماجرا، حتما انتقامی خاص برای این موضوع
در نظر خواهیم گرفت.
سردار حسین سلامی جانشین فرمانده کل سپاه طی سخنانی در شبکه خبری العالم گفت: بازگشایی جبهه جدید در کرانه باختری که بخش عمده ای از فلسطینِ عزیز ما است، حتما در دستور کار خواهد بود، و این امر بخشی از واقعیت جدیدی است به تدریج رخ عیان خواهد کرد.
وی تأکید کرد: البته ما علاوه بر بازگشایی (جبهه) کرانه باختری، به عنوان یک تلافی اختصاصی از این ماجرا، حتما انتقامی خاص برای این موضوع در نظر خواهیم گرفت.
جانشین فرمانده کل سپاه افزود: یعنی بازگشایی جبهه کرانه باختری، همچنان حمایت از گروه های جهادی فلسطین و لبنان، ایجاد ظرفیتها و زیرساخت های جدید دفاعی برای مسلمانانی که در جوار مرزهای رژیم صهیونیستی و فلسطین اشغالی زندگی می کنند؛ این سیاست های گذشتۀ ما است و برای آینده هم تداوم خواهد یافت. اما ما اختصاصا برای تلافی و انتقام گیری از حادثه ای که در قنیطره و نزدیک جولان اتفاق افتاد، حتما کار خاصی انجام خواهیم داد.
"علاوه بر بازگشایی (جبهه) کرانه باختری، به عنوان یک تلافی اختصاصی از این ماجرا، حتما انتقامی خاص برای این موضوع در نظر خواهیم گرفت"
سردار سلامی در پاسخ به این که آیا این پاسخ و انتقام، توسط ایران صورت خواهد گرفت یا گروه های مقاومت، اظهار داشت: کیفیت آن را نمی شود اعلام کرد و ما درصدد اعلام کیفیت آن نیستیم اما اتفاقی است که ان شاء الله خواهد افتاد.
رسانه های رژیم صهیونیستی گزارش دادند که کابینه اسرائیل
برای جلوگیری از واکنش انتقامجویانه حزبالله به جنایت تروریستی
القنیطره دست به دامن مسکو شده است.
رسانههای عبری زبان دیروز اعلام کردند که اسرائیل برای ایجاد فضای آرام با حزبالله و سوریه و ایران دست به دامن روسیه شده است. این رسانهها به نقل از چندین منبع مطبوعاتی از منابع سیاسی در تلآویو عنوان کردند که اسرائیل به روسیه تأکید کرده که نمیخواهد اوضاع امنیتی دچار چالش شود تا به درگیریهای فراگیر منجر شود، بلکه به دنبال آن است که برای جلوگیری از بحرانیتر شدن اوضاع، فضا آرام تر شود.
شبکه ۱۰ تلویزیون اسرائیل نیز اعلام کرد که انتخاب مسکو برای میانجیگری از سوی این رژیم به علت مناسبات خوبی است که این کشور با حزبالله، سوریه و ایران دارد.
رئیس مرکز پژوهشهای ژرف لبنان تصریح کرد چنانچه آتش جنگ میان اسرائیل
و مقاومت اسلامی درمنطقه شعلهور شود، تل آویو شانسی برای پیروزی در
آن ندارد و این نکته ای که بسیاری از ژنرالها و سیاستمداران صهیونیستی بر آن
اتفاق نظر دارند.
"محمود حیدر" با اشاره به تجاوز نظامیان رژیم صهیونیستی به جنوب سوریه و به شهادت رساندن چند تن از رزمندگان حزب الله در بلندیهای جولان گفت: این اقدام رژیم صهیونیستی نطقه تحولی در جنگ با این رژیم به شمار می رود. سناریوهای زیادی در این زمینه مطرح است که یکی از آنها برافروختن شدن جنگ فراگیر علیه اسرائیل است.
تل آویو فاقد نشاس پیروزی
رئیس مرکز پژوهش های ژرف لبنان با بیان اینکه رژیم صهیونیستی از سال 2006 تاکنون در نبرد با نیروهای مقاومت اسلامی در فلسطین و لبنان متحمل شکست های سنگینی شده است، افزود: نظامیان رژیم صهیونیستی می دانند، چنانچه آتش جنگ میان اسرائیل و مقاومت اسلامی درمنطقه شعله ور شود، تل آویو شانسی برای پیروزی در آن ندارد و بر این نکته بسیاری از ژنرال ها و سیاستمدارهای صهیونیستی اتفاق نظر دارند. با این حال، بنده معتقدم دشمن صهیونیستی با انجام این اقدام می خواست روحیه اسرائیلی ها را بالا برده و موقعیت تل آویو در منطقه را ارتقاء بخشد.
طی روزهای اخیر، تحولات بسیار مهمی در منطقه خاورمیانه اتفاق افتاده که میتواند تأثیرات بسیار مهمی بر سرنوشت منطقه در بلندمدت داشته باشد. سقوط دولت یمن از یک سو و مرگ پادشاه عربستان از سوی دیگر، مهمترین تحولات در این زمینه به شمار میروند. یک رسانه آمریکایی در تحلیلی به بررسی تأثیرات این روند بر منافع آمریکا در منطقه از یک سو و نفوذ ایران از سوی دیگر پرداخته است.
در پی درگذشت پادشاه عربستان سعودی، سایت شبکه خبری «فاکس نیوز» در مطلبی به بررسی چشم انداز منافع آمریکا در منطقه پرداخته و مینویسد، این واقعه، دورهای از عدم اطمینان را برای مقامات آمریکایی پدید آورده که در آن، واشنگتن باید در کنار دیگر چالشهای موجود، نگران توسعه نفوذ ایران در خاورمیانه نیز باشد.
یک دیپلمات سابق آمریکایی که به خاندان آل سعود نزدیک است گفته، درگذشت پادشاه ۹۰ ساله سعودی و همچنین سقوط دولت مورد حمایت آمریکا در یمن، از دید واشنگتن «بدترین سناریو» بوده، زیرا مانع دیگری را از سر راه توسعه نفوذ منطقهای ایران برداشته است. به گفته وی، اکنون میتوان نفوذ ایران را آشکارا در چهار پایتخت عربی مشاهده کرد: صنعا، بغداد، دمشق و بیروت.
فاکس نیوز اشاره میکند، پادشاه عربستان، یکی از مهمترین اولویتهای خود را مقابله با نفوذ ایران در منطقه قرار داده بود و در همین زمینه، گروههای سنی را در مقابل گروههای شیعه مورد حمایت ایران در کشورهای مختلف تقویت میکرد. البته این سیاست مثلا در لبنان نتوانسته بود موفق باشد و جلوی قدرت گیری حزب الله را بگیرد. از سوی دیگر، همین سیاست عربستان سعودی خود به افزایش افراط گرایی در منطقه منجر شد.
دنیس راس، دیپلمات سابق آمریکایی میگوید، اکنون و با مرگ عبدالله، سیاستمداران سعودی احتمالاً با احتیاط بیشتری با مسائل مربوط به ایران و همچنین سوریه برخورد خواهند کرد. در این زمینه به ویژه باید توجه داشت که گفته میشود، عبدالله در سالهای آخیر زندگی خود به واسطه مجموعهای از عوامل، از جمله خودداری دولت آمریکا از حمله به سوریه و برانداختن دولت اسد، با واشنگتن اختلافاتی پیدا کرده بود. از سوی دیگر، وی نظر بدبینانهای نسبت به مذاکرات هستهای ایران و گروه ۱+ ۵ داشت و بر این باور بود که آمریکا میخواهد پشت عربستان را خالی کند.
افزون بر این، مرگ عبدالله میتواند سبب ایجاد خلأ قدرتی در ریاض شود که بزرگتر از چیزی است که پیش از این تصور میشد. سلمان، جانشین وی، از مدتی پیش، مسئولیتهای اداره کشور را بر عهده گرفته بود، ولی مقامات آمریکایی وی را یک رهبر قوی و قابل اتکا در نظر نمیگیرند و همین امر، این احتمال را پدید آورده که افراد دیگری از خاندان سلطنتی بتوانند فرصت قدرت یابی پیدا کنند.
هم اکنون یکی از نخستین و مهمترین مسائل پیش روی پادشاه جدید عربستان، نحوه برخورد با وقایع جاری در یمن است؛ یعنی جایی که قدرت یابی روزافزون حوثیها، به استعفای رئیس جمهور و دولت منجر شد. یکی دیگر از مسائل، نحوه تعامل با ائتلاف بین المللی تحت رهبری آمریکا برای مبارزه با داعش در عراق و سوریه است.
مسأله دیگر پیش روی سلمان، این است که آیا سیاست فعلی سعودیها مبنی بر افزایش میزان تولید نفت ادامه پیدا خواهد کرد یا خیر؟ این افزایش در حالی اتفاق افتاده که طی ماههای اخیر، قیمتهای جهانی نفت به طور فزایندهای در حال کاهش بوده است.
به هر حال، مجموعه این عوامل، به عنوان چالشهایی در نظر گرفته میشود که از یک سو دشواریهایی جدی را در مقابل پادشاه جدید عربستان سعودی قرار داده و از سوی دیگر، با زمینه سازی برای افزایش نفوذ ایران در منطقه، آمریکا را نسبت به چشم انداز تأمین منافع خود در منطقه خاورمیانه نگران ساخته است.
پادشاه 91 ساله عربستان پس از سه هفته بستری شدن در بیمارستان سرانجام تسلیم مرگ شد. دوران ملک عبدالله نیز به پایان رسید و سرنوشت خاندان آل سعود وارد دوران سرنوشتسازی شد. اکنون «سلمان» به عنوان پادشاه جدید سکان کشوری را در دست گرفته است که با چالشهای گوناگونی روبهرو است. دربار عربستان بامداد جمعه در حالی خبر مرگ «ملک عبدالله» را اعلام کرد که همزمان طی بیانیهای افزود: « «شاهزاده سلمان بن عبدالعزیز آل سعود» براساس قانون اساسی به عنوان پادشاه عربستان مورد بیعت قرار گرفت و پس از این بیعت براساس بند دوم فرمان پادشاهی، «شاهزاده مقرن بن عبدالعزیز آل سعود» را به عنوان ولیعهد معرفی کرد.» بیعت با «ملک سلمان» و «شاهزاده مقرن» به عنوان ولیعهد در کاخ پادشاهی در ریاض برگزار شد. «ملک عبدالله» از سال ١٩٨٢ میلادی ولیعهد عربستان شد، وی از سال ١٩٩٥ و پس از بیماری و زمینگیر شدن «ملک فهد» عملاً تمامی اختیارات یک پادشاه را در دست داشت، اما نهایتا با مرگ «ملک فهد» در سال 2005 رسما به عنوان ششمین پادشاه عربستان انتخاب شد. یکی از مهمترین انتقاداتی که به دوران پادشاهی وی وارد میشود مربوط به حمایت عربستان از گروههای تروریستی در منطقه است. دیروز مراسم تشییع جنازه ملکعبدالله برگزار شد. وی در قبرستان خاموش، «العود» که مخصوص پادشاهان این کشور است، دفن گردید. کودتای خاموش «سلمان بن عبدالعزیز» هفتمین پادشاه و اولین ولیعهد عربستان است که قبل از رسیدن به پادشاهی برای وی جانشینی تعیین شد. در اواخر ماه مارس(اسفند) 2014 «عبدالله بن عبدالعزیز» پادشاه متوفی عربستان در حکمی، شاهزاده «مقرن بن عبدالعزیز» را به عنوان جانشین ولیعهد انتخاب کرد و براساس این حکم، مقرن به عنوان ولیعهد و جانشین ملک سلمان مورد بیعت قرار گرفت. پادشاه جدید عربستان که متولد 1935 میلادی است، بیست و پنجمین فرزند «عبدالعزیز» موسس خاندان سلطنتی سعودی است. مشکلات جسمانی «ملک سلمان» در سن 79 سالگی آنچنان است که گفته میشود وی به دلیل بیماری «آلزایمر» قادر به اداره حکومت نیست.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی khamenei.ir در پی حوادث اخیر فرانسه حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی
نامه ای خطاب جوانان اروپا و آمریکای شمالی به زبان انگلیسی (لینک زبان انگلیسی) صادر کردند. این پیام در سایت رهبری به 5 زبان دنیا در دسترس مخاطبان قرار گرفته است. متن کامل این پیام به زبان فارسی به شرح ذیل است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
به عموم جوانان در اروپا و امریکای شمالی حوادث اخیر در فرانسه و وقایع مشابه در برخی دیگر از کشورهای غربی مرا متقاعد کرد که دربارهی آنها مستقیماً با شما سخن بگویم. من شما جوانان را مخاطب خود قرار میدهم؛ نه به این علّت که پدران و مادران شما را ندیده میانگارم، بلکه به این سبب که آیندهی ملّت و سرزمینتان را در دستان شما میبینم و نیز حسّ حقیقتجویی را در قلبهای شما زندهتر و هوشیارتر مییابم. همچنین در این نوشته به سیاستمداران و دولتمردان شما خطاب نمیکنم، چون معتقدم که آنان آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کردهاند.
سخن من با شما دربارهی اسلام است و بهطور خاص، دربارهی تصویر و چهرهای که از اسلام به شما ارائه میگردد. از دو دهه پیش به این سو ــ یعنی تقریباً پس از فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی ــ تلاشهای زیادی صورت گرفته است تا این دین بزرگ، در جایگاه دشمنی ترسناک نشانده شود. تحریک احساس رعب و نفرت و بهرهگیری از آن، متأسّفانه سابقهای طولانی در تاریخ سیاسی غرب دارد. من در اینجا نمیخواهم به هراسهای گوناگونی که تاکنون به ملّتهای غربی القاء شده است، بپردازم. شما خود با مروری کوتاه بر مطالعات انتقادی اخیر پیرامون تاریخ، میبینید که در تاریخنگاریهای جدید، رفتارهای غیر صادقانه و مزوّرانهی دولتهای غربی با دیگر ملّتها و فرهنگهای جهان نکوهش شده است. تاریخ اروپا و امریکا از بردهداری شرمسار است، از دورهی استعمار سرافکنده است، از ستم بر رنگینپوستان و غیر مسیحیان خجل است؛ محقّقین و مورّخین شما از خونریزیهایی که به نام مذهب بین کاتولیک و پروتستان و یا به اسم ملیّت و قومیّت در جنگهای اوّل و دوّم جهانی صورت گرفته، عمیقاً ابراز سرافکندگی میکنند.
این بهخودیخود جای تحسین دارد و هدف من نیز از بازگوکردن بخشی از این فهرست بلند، سرزنش تاریخ نیست، بلکه از شما میخواهم از روشنفکران خود بپرسید چرا وجدان عمومی در غرب باید همیشه با تأخیری چند ده ساله و گاهی چند صد ساله بیدار و آگاه شود؟ چرا بازنگری در وجدان جمعی، باید معطوف به گذشتههای دور باشد نه مسائل روز؟ چرا در موضوع مهمّی همچون شیوهی برخورد با فرهنگ و اندیشهی اسلامی، از شکلگیری آگاهی عمومی جلوگیری میشود؟
شما بخوبی میدانید که تحقیر و ایجاد نفرت و ترس موهوم از «دیگری»، زمینهی مشترک تمام آن سودجوییهای ستمگرانه بوده است. اکنون من میخواهم از خود بپرسید که چرا سیاست قدیمی هراس افکنی و نفرتپراکنی، اینبار با شدّتی بیسابقه، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است؟ چرا ساختار قدرت در جهان امروز مایل است تفکر اسلامی در حاشیه و انفعال قرار گیرد؟ مگر چه معانی و ارزشهایی در اسلام، مزاحم برنامهی قدرت های بزرگ است و چه منافعی در سایهی تصویرسازی غلط از اسلام، تأمین میگردد؟ پس خواستهی اوّل من این است که دربارهی انگیزههای این سیاهنمایی گسترده علیه اسلام پرسش و کاوش کنید.
خواستهی دوم من این است که در واکنش به سیل پیشداوریها و تبلیغات منفی، سعی کنید شناختی مستقیم و بیواسطه از این دین به دست آورید. منطق سلیم اقتضاء میکند که لااقل بدانید آنچه شما را از آن میگریزانند و میترسانند، چیست و چه ماهیّتی دارد. من اصرار نمیکنم که برداشت من یا هر تلقّی دیگری از اسلام را بپذیرید بلکه میگویم اجازه ندهید این واقعیّت پویا و اثرگذار در دنیای امروز، با اغراض و اهداف آلوده به شما شناسانده شود. اجازه ندهید ریاکارانه، تروریستهای تحت استخدام خود را به عنوان نمایندگان اسلام به شما معرفی کنند. اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اوّل آن بشناسید. با اسلام از طریق قرآن و زندگی پیامبر بزرگ آن (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) آشنا شوید. من در اینجا مایلم بپرسم آیا تاکنون خود مستقیماً به قرآن مسلمانان مراجعه کردهاید؟ آیا تعالیم پیامبر اسلام (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) و آموزههای انسانی و اخلاقی او را مطالعه کردهاید؟ آیا تاکنون به جز رسانهها، پیام اسلام را از منبع دیگری دریافت کردهاید؟ آیا هرگز از خود پرسیدهاید که همین اسلام، چگونه و بر مبنای چه ارزشهایی طیّ قرون متمادی، بزرگترین تمدن علمی و فکری جهان را پرورش داد و برترین دانشمندان و متفکّران را تربیت کرد؟
من از شما میخواهم اجازه ندهید با چهرهپردازیهای موهن و سخیف، بین شما و واقعیّت، سدّ عاطفی و احساسی ایجاد کنند و امکان داوری بیطرفانه را از شما سلب کنند. امروز که ابزارهای ارتباطاتی، مرزهای جغرافیایی را شکسته است، اجازه ندهید شما را در مرزهای ساختگی و ذهنی محصور کنند. اگر چه هیچکس بهصورت فردی نمیتواند شکافهای ایجاد شده را پر کند، امّا هر یک از شما میتواند به قصد روشنگریِ خود و محیط پیرامونش، پلی از اندیشه و انصاف بر روی آن شکافها بسازد. این چالش از پیش طراحی شده بین اسلام و شما جوانان، اگر چه ناگوار است امّا میتواند پرسشهای جدیدی را در ذهن کنجکاو و جستجوگر شما ایجاد کند. تلاش در جهت یافتن پاسخ این پرسشها، فرصت مغتنمی را برای کشف حقیقتهای نو پیش روی شما قرار میدهد. بنابراین، این فرصت را برای فهم صحیح و درک بدون پیشداوری از اسلام از دست ندهید تا شاید به یمن مسئولیّتپذیری شما در قبال حقیقت، آیندگان این برهه از تاریخ تعامل غرب با اسلام را با آزردگی کمتر و وجدانی آسودهتر به نگارش درآورند.
روزنامه «واشنگتنپست» در گزارشی با عنوان «امپراطوری در حال ظهور ایران»، مدعی شده است که تهران به آرامی در حال حاکم شدن بر جهان عرب است و واشنگتن تا حد زیادی این واقعیت را نادیده گرفته است.
به گزارش فارس، روزنامه «واشنگتنپست» در گزارشی به قلم «چالز کروتامر» که به تیتر «امپراطوری در حال ظهور ایران» منتشر کرده، هرچند در راستای ترویج ایرانهراسی، اما اذعان کرده است که توان ایران در منطقه روز به روز در حال گسترش یافتن است و آمریکا این واقعیت را نادیده گرفته است.
در ابتدای این گزارش، با اشاره به مذاکرات هستهای جاری میان ایران و گروه موسوم به ۱+۵، آمده است: «در حالی که حرکت ایران به سمت بمب هستهای، تنشی شدید میان کاخ سفید و کنگره به راه انداخته، حرکت ایران به سمت غلبه متعارف بر جهان عرب، تا حد زیادی نادیده گرفته شده است. در واشنگتن که اینطور است. عربها متوجه این موضوع شدهاند. به همین واسطه هم کشورهای طرفدار آمریکا، به خصوص اعراب خلیج (فارس)، عمیقا نگران شدهاند.»
واشنگتنپست در ادامه به تحولات یمن اشاره کرده و نوشته است که جنبش «تحت حمایت ایران» انصارالله، از تابستان امسال کنترل صنعا پایتخت این کشور را در دست دارد. این هفته نیز رئیسجمهور از سمت خود اعلام استعفا کرد. این روزنامه سپس مدعی حمایت ایران از حوثیهای یمن شدن و نوشته است که شعار این گروه، شعارهایی است چون «الله اکبر، مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل»، که همه آنها را میتوان از زبان ایرانیها شنید.
کروتامر که به اتخاذ مواضع ضدایرانی و نزدیک به محافظهکاران آمریکایی معروف است، در ادامه در رابطه با دلایل ضرورت «نگرانی ما» از تحولات یمن، نوشته است: «اولا به این خاطر که ما در نبرد پهپادی علیه دیگر تهدید آن منطقه، یعنی القاعده شبهجزیره، به دولت یمن وابسته هستیم. الان مشخص نیست که بتوانیم سفارتمان را در یمن حفظ کنیم، چه برسد به اینکه بخواهیم علیه القاعده دست به عملیات بزنیم. و ثانیا، هژمونی در حال گسترش ایران، تهدیدی مرگبار برای متحدان ما و منافع تمام خاورمیانه است.»
وی همچنین به وضعیت سوریه اشاره کرده و نوشته است که «قدرت ایران در سوریه هم در حال رشد است» و تهران در نجات نظام سوریه «موفق شده است. شورشیهای میانهرو هم در آشفتگی به سر میبرند.»
کروتامر در ادامه ایران را تهدیدی برای کشورهای عربی به تصویر کشیده و نوشته است که ایران در حال تشکیل یک «هلال شیعی» است که عراق، سوریه و لبنان را در بر گرفته و به مدیترانه میرسد. نفوذ ایران همچنین از جنوب و غرب به یمن رسیده است. وی همچنین پائین آوردن قیمت نفت را «تنها اهرم» عربستان برای فشار به ایران توصیف کرده و مدعی شده است که ریاض از این طریق در حال نبرد با تهران است.
واشنگتنپست میافزاید: «با این حال، به نظر میرسد دولت اوباما آماده کنار آمدن با واقعیت چیرگی ایران در سوریه است. دولت به نیویورکتایمز گفته است که در حال عقبنشینی از شرط برکناری اسد است. این برای سعودیها و دیگر اعراب خلیج (فارس)، یک کابوس است. آنها درگیر نبرد منطقهای عظیم با ایران هستند و در این نبرد در حال شکست خوردن هستند. آنها یمن را میبازند، لبنان را میبازند، سوریه را میبازند و میبینند که عراق در دوران پس از خروج ایالات متحده، چطور به صورتی فزاینده تحت نفوذ ایران قرار میگیرد.»